جیمین فیک زندگی پارت ۶۳#

جیمین فیک زندگی پارت ۶۳#


مانی: شمارش رو میگیرم

رفتم خونه و یه دوش گرفتم . چرا نمیتونم بچه دار بشم . با حوله تن پوش اومدم بیرون و رفتم صبحانه بخورم که مانلی اوم

مانلی: ات من شماره یونگی رو گرفتم
ات: بده من زنگ بزنم

گوشی رو گرفتم و شماره یونگی رو گرفتم

یونگی : سلام خوبی
ات: سلام خوبم مرسی خواستم سوالی بپرسم
یونگی: بفرمایید
ات: صبح به جیمین زنگ زدی چی گفتی
یونگی: امم هیچی همینجوری زنگ زدم
ات: یونگی باید بهم بگی چی گفتی
یونگی: واقعا چیزی نگفتم
ات: بهتره بگی
یونگی: حتمی سوتفاهم پیش اومده
ات: باشه . نگو
یونگی: خا خوبه پس ... اممم کاری نداری
ات: نه فقط امروز میرم النا رو بکشم
یونگی: نه نمیشه چون حاملست
ات: .... از گفت و گو مون به کسی نمیگی حتی اینکه من خبر دارماگه بگی با من طرفی
یونگی: اوکی به کسی نمیگم مخصوصا جیمین ...
.
.
.
امیدوارم خوشتون بیاد و حمایت کنید